حتما می دانید انسان حيوانی خون گرم است. حيوانات خون گرم آخرين محصول طبيعت بر روی کره خاکی می باشند. در طبيعت موجودی که از اجداد خود ضعيف تر است از بين خواهد رفت. به عبارت ديگر به صورت طبيعی تمام موجودات در حال تکامل می باشند.

حال می خواهم نظر شما را متوجه گونه های مشابه انسان در طبيعت نمايم. یعنی موجوداتی که ما به عنوان حيوانات خون گرم می شناسيم و تکامل يافته ترين نوع حيات بر روی زمين هستند. بدن اين جانوران معمولا در يک دمای ثابت کار می کند که اين مساله نه تنها قابليت های حياتی بالايی به اين موجودات می دهد از سوی ديگر امکان داشتن يک سيستم ايمنی بسيار قوی را برای آنها فراهم نموده است.

اگر انسان و حيواناتی که توسط انسان اهلی شده اند را از اين گروه يعنی حيوانات خون گرم جدا نماييم، باقی حيوانات که حيوانات خون گرم وحشی می باشند از نظر فيزيکی در کره زمين بدون رغيب هستند و تفاوت چشمگيری با انسان ها دارند. به طور مثال حيوانات وحشی به ندرت دچار بيماری می شوند، اضافه وزن ندارند، مبتلا به بيماری های مزمن نمی شوند، معمولا تا اواخر عمرشان از عملکرد جسميشان کاسته نمی شود و …. . در اينجا اين سوال مطرح می شود که چرا انسان از نظر فيزيکی به اين حد ضعيف است و همواره از کلکسيونی از انواع بيماری ها و معضلات جسمی در رنج است؟

آيا انسان موجودی ضعيف تر از هم نوعانش است؟ خير، اين موضوع امکان پذير نيست زيرا در مسیر تکامل اگر انسان از ديگر حيوانات خون گرم ديگر ضعيف تر بود صدها هزار سال پيش از اين نسلش منقرض گشته بود.

آيا انسان موجودی ضعيف بوده و با مغز تکامل يافته اش توانسته ادامه حيات دهد؟ خير، مغز انسان در کمتر از يکصد هزار سال گذشته به اين درجه از رشد رسيده است و صدها هزار سال پيش از آن بايد منقرض می گشته.

آيا تکامل مغز در انسان باعث ضعيف شدن او از نظر فيزيکی گشته است؟ جواب اين پرسش هم خير است و هم بله. خير از آن جهت که تکامل مغز در انسان نه تنها باعث ضعف فيزيکی در او نشده است بلکه او را مجهز به ابزاری بی نظير نموده است.  اما از جهت ديگر همين مغز پیشرفته عامل اصلی بسياری از مشکلات سلامتی است و گرچه حيوانی به او حمله نمی کند اما در معرض انواع بيماری ها قرار گرفته است.

اما مغز انسان چگونه او را در برابر بيماری ها ضعيف کرده است؟

در نظام تکامل موجودات، تکامل يک موجود حاصل از تغييراتی است که طی ميليونها سال در تک تک سلولهای بدن آن موجود ايجاد می شود و اين تغييرات همان تغييرات ژنتيکی هستند. تنوعی که در طبيعت شاهد آن هستيم شاهکاری چندين ميليون ساله است. اما، هزاران سال پيش گونه ای از انسان در سير تکاملش دارای مغزی به شکل امروزی گشت و توانست بر ديگر گونه ها غلبه نمايد. موضوع به اينجا ختم نشد و انسان تصميم به کنترل موجودات ديگر، طبيعت و نحوه زندگی خود گرفت و به طور بسيار سريع (در مقياس تحولات تکاملی) دارای زندگی جديدی گشت و اين همان نقطه ای است که داستان مشکلات سلامتی انسان در مقايسه با حيوانات وحشی آغاز شد.

در حقيقت اين تغيير در زندگی انسان از هر نظر آنقدر سريع بود که زمان کافی برای انطباق طبيعتش با زندگی جديدش را فراهم نکرد و مشکلات امروزی را برای او ايجاد نمود. اکنون انسان که زمانی در محيطی يکسان با ديگر حيوانات زندگی می کرد، در شرايط بسيار خوب زندگی امروزی اش دچار انواع بيماری های حاد و مزمن می شود و به طور حتم در طبيعت وحشی بدون ابزارهای فعلی اش دوام نخواهد آورد.

در بخش تغذيه سالم، ايده و هدف اصلی نزديک تر شدن به تغذيه طبيعی انسان است و اگرچه با زندگی امروزی امری محال می نمايد با اين وجود هر گامی که در اين جهت برداشته شود بسيار مفيد خواهد بود. از طرفی امروز دانشمندان بسياری هستند که با اعتقاد بر اين امر که تغذيه مغاير با طبيعت انسان عامل اصلی تمام اين گرفتاری ها بوده است، در صددند که راه حلی پيدا کنند که با زندگی امروز ما نيز سازگار باشد.